یه اتفاق بد بد بد بد بد بدبدبد
عزیزم پسر نازنیم نمی دونم چجوری شروع کنم و از کجا بگم. امروز 3 شنبه 29 بهمنه . واییییییییییی چقدر گفتن در مورد این اتفاق برام سخته از کجا شروع کنم بگم؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!! الان 11-12 روزی از اون اتفاق شوم می گذره هیچ فرصت نداشتم بیام وبتو آپ کنم یا اگه داشتم اصلا روحیه شو نداشتم. جمعه ای که گذشت نه... جمعه هفته ی گذشته بابا از مسافرت اومده بود منم کلی کار عقب افتاده داشتم که انجام بدم خوشحال بودم که اومده مواظبت باشه تا من به کارام برسم آخه وقتی نیستش تو همه اش بهم آویزونی و نمی زاری به هیچ کاری برسم. خلاصه بابا با سه چرخه بردت پارک محله که هم سرگرم بشی هم من به کارام برسم. یه ساعتی گذشته بود که دیگه داشتم نگران می شدم چرا نیومدین. من تو اتا...